معنی تحت البحری

لغت نامه دهخدا

تحت البحری

تحت البحری. [ت َ تَل ْ / تُل ْ ب َ] (از ع، ص نسبی) که در زیر آب دریاها باشد، چون نباتات وکوههای آتش فشان. || (اِ مرکب) اختصاصاً به نوعی کشتی جنگی اطلاق شود که هم بر روی آب حرکت تواند کرد و هم در اعماق دریا. بجای این کلمه در فرهنگستان ایران «زیردریایی » پذیرفته شده است:
عوض کشتی و طیاره و تحت البحری
حجله و مشعل و نخل و کتل آید بیرون.
روحانی (فکاهیات).
و رجوع به زیردریایی شود.


تحت

تحت. [ت َ] (ع مص) نشستن مردی فرومایه در جایگاهی حقیر. (از قطر المحیط).

تحت. [ت َ] (ع اِ، ق) زیر. ضد فوق. ظرف آید و اسم. و چون اسم باشد مبنی بر ضم بود، گویند: مِن ْ تحت ُ. ج، تحوت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). نام یکی از جهات ششگانه است، نقیض فوق. (از قطر المحیط). زیر. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). جهت زیر. مقابل فوق. (فرهنگ نظام). گاه ظرف است، چنانکه گویند: هذا تحت َ هذا و گاه اسم باشد وآنگاه مبنی بر ضم است و گویند: مِن ْ تحت ُ. (از قطر المحیط). و صاحب اقرب الموارد گوید: چون از اضافه فک شود مبنی بر ضم باشد: له ُ ما فی السموات ِ و ما فی الارض و ما بینهما و ما تحت َالثری ̍. (قرآن 6/20). یوم َ یغشیهم ُ العذاب ُ مِن ْ فوقهم و مِن ْ تحت ِ ارجُلهم و یقول ُ ذوقوا ماکنتم تعملون. (قرآن 55/29).
نور او در یمن و یسر و تحت و فوق
بر سر و بر گردنم مانند طوق.
مولوی (مثنوی).

فرهنگ فارسی هوشیار

تحت البحری

زیر دریایی (اسم) زیردریای


حلزون البحری

لیسک آبی


کرنب البحری

کلم آبی کلم دریایی

فرهنگ عمید

تحت البحری

زیردریایی


تحت

زیر، پایین،

حل جدول

تحت البحری

زیردریایی

زیر دریایی

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

تحت البحری

Unterseebo.ote; u-bo.ote [noun]

عربی به فارسی

تحت

درزیر , پایین , مادون , زیر , در زیر , از زیر , پایین تر از , روی خاک , کوچکتر , پست تر , زیرین , پایینی , پایین تر , تحتانی , تحت نفوذ , تحت فشار , تحت , پایین تراز , کمتر از , تحت تسلط , مخفی در زیر , کسری دار , کسر

فرهنگ معین

تحت

(تَ) [ع.] (ق.) زیر، پایین.

معادل ابجد

تحت البحری

1059

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری